آشــــــنای غریـــــب

اینجا همه چی در همه

آشــــــنای غریـــــب

اینجا همه چی در همه

پیام های کوتاه
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

۱۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۲ ثبت شده است

دوشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۷:۵۱ ب.ظ

این جملات را با انـدکی تامل بخوانیـد ...


گاهــی لازمــه

آدما گاهی لازمه

چند وقت کرکره شونو بکشن پایین

یه پارچه سیاه بزنن درش و بنویسن :

کسی نمرده

فقط دلم گرفته




آدم هـا بــرای هــم سـنگ تمـام مـی گـذارند



آدم ها برای هم سنگ تمام می گذارند.

اما نه وقتی که در میانشان هستی، نه...

آنجا که در میان خاک خوابیدی؛

"سنگ تمام" را می گذارند و می روند ...!


۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۹:۵۱
دوشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۴:۱۴ ب.ظ

اگر رستـم و سـهراب در زمان ما می زیستنـد ...


چنین گفت رستم به سهــراب یل
که من آبـــرو دارم انــــدر محـــل

مکن تیز و نازک، دو ابـروی خود
دگر سیخ سیـخی مکن مـوی خود
.
شدی در شب امتــــــحان گرمِ چت
برو گــمشو ای خــاک بر آن سـرت

اس ام اس فرستادنت بس نبـــود
که ایمـیل و چت هم به ما رو نمـود

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۶:۱۴
شنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۰:۰۸ ب.ظ

همه مرده اند!!!


دوستی میگفت : خیلی سال پیش که دانشجو بودم بعضی از اساتید عادت به حضور و غیاب داشتند... تعدادی هم برای محکم کاری دوبار

این کار را انجام میدادند ، ابتدا و انتهای کلاس ، که مجبور باشی تمام ساعت را سر کلاس بنشینی!!! هم رشته ای داشتم که شیفته

یکی از دختران هم دورهاش شده بود.... هر وقت این خانم سر کلاس حاضر بود ، حتی اگر نصف کلاس غائب بودند جناب مجنون میگفت:

استاد همه حاضرند! 

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۲:۰۸
شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۶:۵۸ ب.ظ

داستان عشق و دیوانگی


در زمانهای بسیار دور زمانی که هنوز پای بشر به زمین نرسیده بود، همه فضیلت ها در همه جا شناور بودند. روزی همه آنها دور هم جمع شده بودند ناگهان یکی از آنها ایستاد و گفت بیایید یک بازی کنیم مثلاً قایم باشک.

همه از این پیشنهاد خوشحال شدند و دیوانگی فوراً فریاد زد من چشم میگذارم... من چشم میگذارم... و از آنجا که هیچ کس نمیخواست به دنبال دیوانگی بگردد همه قبول کردند. دیوانگی جلوی درختی رفت و چشمهایش را بست و شروع به شمردن کرد یک، دو، سه...

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۸:۵۸
شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۶:۴۱ ب.ظ

با خـوراکی های شفابخش آشنـا شویـد


سرتان درد می کند؟
ماهی بخورید.
ماهی زیاد مصرف کنید. روغن ماهی به پیش گیری از سردرد کمک می کند.
زنجبیل هم با کاهش تورم و درد عملکرد مشابهی دارد.


تب دارید؟
ماست میل کنید.
قبل از شروع فصل گرده افشانی ماست زیاد مصرف کنید.
همچنین بطور روزانه از عسل محلی منطقه خود میل کنید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۸:۴۱
پنجشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۷:۵۹ ب.ظ

مــــــــادر

مــــــــادر

تاج از فرق فلک برداشتن
جاودان آن تاج بر سر داشتن

در بهشت آرزو، ره یافتن
هر نفس شهدی به ساغر داشتن

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۹:۵۹
پنجشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۱:۳۸ ب.ظ

فقط یک مادر ...


به یاد می آورم زمانی را که با جورابهای سفید ...



از مدرسه به سوی خانه می دویدم در حالی که کیف مدرسه را در



دست می چرخاندم و به روزی که گذشته بود ، فکر می کردم .



در انتظار یافتن نان کره ای و شیرینی کشمشی تو .



به یاد می آورم عطر فضای خانه و رایحه ای را که همه ی بچه ها در



شامه نگاه می دارند .


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۳:۳۸
شنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۰:۱۶ ب.ظ

داستان نماز باران


امام موسی بن جعفر(ع) فرمودند:
در زمان حضرت سلیمان بن داوود(ع) قحطی شدیدی آمد. مردم پیش آن حضرت آمدند و از قحطی شکایت نمودند و خواستند که دعا کند و نماز باران بخواند. آن حضرت فرمود: وقتی نماز صبح را خواندیم، برای نماز باران حرکت می کنیم.


۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۲:۱۶
شنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۰:۰۵ ب.ظ

خداوندا



خداوندا؛


دقیق یادم نیست آخرین بار؛


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۲:۰۵
جمعه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۱:۱۰ ب.ظ

آهای پسر / دختر سرزمین من . . .


آهای دختر سرزمین من . . .


آخ ببخشید باز جنسیتت را فراموش کردم !


پسر سرزمین من...


معلوم هست کجایی خیلی وقت است تو را گم کرده ایم...


دیروز داشتی مردانه در میدان میجنگیدی . . .


۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۳:۱۰