پایگاه خبری تحلیلی تراز: وقتی
امیرمومنان (ع) به تجار و کسبه و اهل بازار فرمان می دهد که ابتدا فقه
بیاموزید و سپس تجارت کنید پس لازم است همه وجوه مربوط به یک معامله صحیح
شرعی و حلال را بدانیم ولو اینکه رعایت بعضی از آنها واجب نباشد ولی تأثیر
بسیار مثبتی بر فضای حاکم بر بازار و به طور کلی جامعه اسلامی خواهد گذاشت.
آداب
و دستورهایی نیز در این باره بیان شده است که شایسته است مسلمان آنها را
مراعات کند تا رنگ عبادت و بندگی به معامله بدهد و خداوند مهربان هم از او
راضی و خشنود باشد.
امام خمینی(قدس سره) می فرماید:
«تجارت و کسب، آدابی دارد که بعضی از آنها مستحب است که بهتر است آنها را انجام دهد و بعضی مکروه است که بهتر است آنها را ترک کند.»
برخی از مهمترین مستحبات که در یک تجارت لازم است رعایت شوند عبارت است از:
۱- میانه روی در معامله
در معامله میانه رو باشد؛ یعنی از طرفی حریص نباشد و از طرف دیگر، سهل انگار و بی تفاوت و بی حال هم نباشد؛ به طوری که در تنگنا قرار گیرد.
نکته:
در روایات هم به فروشنده توصیه شده که سخت گیر نباشد و معامله را برای
مقدار کمی پول بهم نزند و به قولی با مشتری راه بیاید. و هم به مشتری توصیه
شده که زیاد چانه نزند. در واقع نظر اسلام بر سهل گیری در معاملات از سوی
طرفین است.
۲- اگر مشتری خواست فسخ کن
اگر طرف معامله پشیمان شد، معامله را فسخ کند و سخت گیری نکند.
نکته:
این کار مستحب متاسفانه امروز کمتر رعایت می شود و اغلب مغازه داران فسخ
معامله را نمی پذیرند. حتی در برخی مغازه ها تابلویی با این مضمون نصب شده
است: «جنس فروخته شده پس گرفته نمی شود» حال آنکه شرع مقدس اسلام از ما می
خواهد بنویسیم: «جنس فروخته شده پس گرفته می شود.»!
۳- به همه با یک قیمت بفروش
از نظر قیمت با همه خریداران یکسان برخورد کند و با یک قیمت بفروشد، نه اینکه به کسی که چانه می زند، ارزان تر بفروشد و به کسی که چانه نمی زند، گران تر بفروشد.
نکته: فقها
معتقدند در یک صورت ایرادی ندارد بین مشتریان فرق بگذاریم و به یک فرد
ارزان تر بدهیم و آن هم در مورد کسی است که دارای تقوا و فضیلت و اخلاق
اسلامی باشد. در مورد چنین فردی مانعی ندارد که به او بیشتر تخفیف بدهیم.
سخن
پایانی اینکه گمان نکنیم دانست و رعایت این موارد تنها برای مغازه داران و
تجار است بلکه هر کدام از ما در طول زندگی در معاملات زیادی شرکت می کنیم و
لازم است نکات فوق را بدانیم و عمل کنیم إن شاء الله.
به گزارش فارس، علی حسینی، متخصص طب سنتی میوه به در طب سنتی هم مصرف خوراکی دارد و هم بوئیدن آن، موجب نشاط و تقویت قلب و مغز میشود.
وی ادامه داد: بوئیدن میوه به باعث قطع حالت تهوع و استفراغ میشود به همین دلیل برای زنان باردار بسیار توصیه شده است.همچنین مصرف آن معده را تقویت میکند و از صعود بخارهای معده به سمت مغز و ایجاد بدبویی دهان جلوگیری میکند.
این متخصص طب سنتی گفت: میوه به ادرارآور است، نرم کننده سینه، مقوی معده و دستگاه هاضمه است.خونریزی را بند میآورد و برای رفع تنگی نفس کاربرد دارد.
وی افزود: «به» ترش مسهل است، استفراغ را بند میآورد و چون دارای طبع سرد و خشک است عصاره آن در رفع تشنگی مفید است.
این متخصص طب سنتی گفت: «به» شیرین نیز طبع گرم و سردی دارد و باعث نشاط و تقویت قوای قلبی و مغزی می شود.
حسینی افزود: جوشانده برگ درخت به نیز برای رفع بی خوابی مفید است و بهترین راه فروکش کردن عصبانیت است.
وی گفت: مصرف «به» برای زنان باردار توصیه شده چون علاوه بر اینکه طبق روایات باعث می شود کودک زیبا و خوش خلق شود به تقویت رحم زن کمک کرده و مانع سقط جنین می شود.بر اساس گزارشی که توسط وبسایت Vice تهیه شده، قاچاقچیهای مواد مخدر در
بریتانیا به قصد جلوگیری از ردیابیهای پلیس به گوشیهای قدیمی متوسل
شدهاند.
از قرار معلوم گوشی مورد علاقه این قاچاقچیها نوکیا 8210
است. نوکیا 8210 وای فای و بلوتوث ندارد و بنابراین به دست آوردن اطلاعات
از آن بسیار دشوار است. همچنین جیپیاس نیز ندارد و به همین قابل ردگیری
نیست.
این گوشی از اپلیکیشنها نیز پشتیبانی نمیکند، بنابراین باتری آن تا زمانی
طولانی پایدار باقی میماند. از سوی دیگر نوکیا 8210 یک قابلیت ارتباطی
فروسرخ دارد که برای مواقع اضطراری و انتقال اطلاعات بسیار کارگشاست.
یکی از قاچاقچیان انگلیسی به نام Mr K2 اینگونه از محسنات آن برای Vice گفته است:
"من
سه گوشی نوکیا 8210 خریدهام و به من گفتهاند که بر خلاف آیفونها و
گوشیهای امروزی، قابل اعتماد هستند. پلیسها میتوانند به آسانی از
گوشیهای جدید برای ردگیری ما استفاده کنند. آنها همچنین از وای فای و
بلوتوث نیز میتوانند اطلاعات لازم را به دست بیاورند و به نظر بسیار آسان
تر از گذشته به صحبتهای شما گوش میکنند. همه قاچاقچیهایی که میشناسم از
تلفنهای قدیمی استفاده میکنند و نوکیا 8210 از گوشیهایی است که
طرفداران بسیاری دارد. چون کوچک است و باتری آن نیز عمری طولانی دارد. و
زمانی که منتشر شد، بهترین نوع در زمان خود بود."
یکی از
مغازهداران خیابان سوهو بیرمنگام نیز به Vice میگوید که مشتریان بسیاری
برای خرید نوکیا 8210 به مغازهاش میآیند. اما این گوشی در سال 1999 تولید
شده و یافتن آن بسیار دشوار است، ولی به محض موجود شدن آن در مغازه، سریعا
به فروش میرسد.
معتادان هم از این گوشی برای خرید مواد استفاده
میکنند. یک معتاد 32 ساله به نام تونی به Vice میگوید که اخیرا از یک
نوکیا 8210 به جای سامسونگ گلکسی شکستهاش استفاده میکرده و دو موادفروش
خواهان خرید آن بودهاند. اما وی در نهایت آن را با موادفروش دیگری به ازای
مواد مخدر کراک به ارزش 50 دلار معاوضه کرده است.
سوره یونس آیه 12 و 20
Surah Yunus, Verse 12:
وَإِذَا مَسَّ
الْإِنسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَائِمًا
فَلَمَّا کَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ کَأَن لَّمْ یَدْعُنَا إِلَىٰ
ضُرٍّ مَّسَّهُ کَذَٰلِکَ زُیِّنَ لِلْمُسْرِفِینَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ
هنگامی
که به انسان زیان (و ناراحتی) رسد، ما را (در هر حال:) در حالی که به پهلو
خوابیده، یا نشسته، یا ایستاده است، میخواند؛ امّا هنگامی که ناراحتی را
از او برطرف ساختیم، چنان میرود که گویی هرگز ما را برای حل مشکلی که به
او رسیده بود، نخوانده است! این گونه برای اسرافکاران، اعمالشان زینت داده
شده است (که زشتی این عمل را درک نمیکنند)!
،،،،،،،،،
Surah Yunus, Verse 20:
وَیَقُولُونَ
لَوْلَا أُنزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَیْبُ
لِلَّهِ فَانتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُم مِّنَ الْمُنتَظِرِینَ
میگویند:
«چرا معجزهای از پروردگارش بر او نازل نمیشود؟!» بگو: «غیب (و معجزات)
تنها برای خدا (و به فرمان او) است! شما در انتظار باشید، من هم با شما در
انتظارم! (شما در انتظار معجزات بهانهجویانه باشید، و من هم در انتظار
مجازات شما!)»
سوره ی هود آیه 6
Surah Hud, Verse 6:
وَمَا مِن دَابَّةٍ فِی
الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَیَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا
وَمُسْتَوْدَعَهَا کُلٌّ فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ
هیچ جنبندهای در
زمین نیست مگر اینکه روزی او بر خداست! او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را
میداند؛ همه اینها در کتاب آشکاری ثبت است! [= در لوح محفوظ، در کتاب علم
خدا]
بــــاید بــاور کنــیم !
"تنـهـــایی" . . .
تلـــخ تــرین بــلایِ بــودن نیــســت . . .
چیـــزهـای بـدتــری هـم هســت . . .
روزهـــای خستـــه ای که در خـلـوتِ خـانـــه، پـیـــــر می شــوی . . .
و ســال هــایی که ثانــیه به ثانیــه از سَــر گذشتــه اســت. . .
تـــازه پِــی می بـــریــم کـه تــنـــهـایـی، تلخــخ تــرین بـلایِ بـــودن نیســـت. . .
چیـــزهـــای بدتـــری هم هســــت
دیــر آمـــدن!
هیچگاه
تو را...
آنگونه دوست نخواهم داشت...
که زندانیم باشی...!
زندانبانی...
شغل مورد علاقه ام نیست...!
و از دید من...
زندان...
منفورترین مکان دنیاست...!
من...
تارهای افکار خویش نیز...
گسسته ام...!
چه برسد...
به تو...!!!
تو میتوانی پرنده باشی...
اما...
اینکه بخواهی تا چه حد...
در آسمان من...
اوج بگیری...
در خود توست...
میزان اوج گرفتن و پروازت...
بستگی دارد به...
"آرزویت""باورت""خواستنت""صداقتت"
و...
"عشقت"
هر میزان که...
از چشمه عشق...
سیرابتر بنوشی...
بیشتر اوج خواهی گرفت...!
من...
تو را...
آرزو نخواهم کرد...!
آنکه با دل می آید...
با دل میماند...
و این...
می ارزد به تمام زندگی...!!!
پر میکرد یادت، همه حجم خالی فضایم را
و خواستنت شیطنت میکرد، در مسیر نبض رگهایم
بوته نورس احساسم، ریشه دوانده بود در تری اشکهایم
همه روزه، میشنیدم صدای عشق را
حتی در قیژ قیژ، لولای در قدیمی
همه شب;
پشت پرده، سایه ای از جنس تو اردو زده بود
رویای هم آغوشیت نخ بادبادکی بود
که مرا بالا میکشاند تا دب اکبر
و در مجادله ناکوک دل و عشق،
کوچکتر از باخته شده بود "عقلم"
تو میدانستی;
رویای شیرینم، یخیست
"هایش" کردی
چه ساده تبخیر شد از گرمی نفسهایت...
یک روز سوراخ کوچکی در یک پیله ظاهر شد.
شخصی نشست و چند ساعت به جدال پروانه برای خارج شدن از سوراخ کوچک ایجاد شده درپیله نگاه کرد.
سپس فعالیت پروانه متوقف شد و به نظر رسید تمام تلاش خود را انجام داده و نمی تواند ادامه دهد.
آن شخص تصمیم گرفت به پروانه کمک کند و با قیچی پیله را باز کرد.
پروانه به راحتی از پیله خارج شد؛ اما بدنش ضعیف و بال هایش چروک بود.
آن شخص باز هم به تماشای پروانه ادامه داد.
چون انتظار داشت که بال های پروانه باز، گسترده و محکم شوند و از بدن پروانه محافظت کنند.
هیچ اتفاقی نیفتاد! در واقع پروانه بقیه عمرش به خزیدن مشغول بود و هرگز نتوانست پرواز کند.
چیزی که آن شخص با همه مهربانیش نمی دانست
این بود که محدودیت پیله و تلاش لازم برای خروج از سوراخ آن