شنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۲، ۰۶:۳۴ ب.ظ
شوهرش را در حالی که توی آشپزخانه نشسته
بود و به دیوار زل زده بود و در فکری عمیق فرو رفته بود و اشکهایش را پاک
میکرد و فنجانی قهوه مینوشید پیدا کرد …
در حالی که داخل آشپزخانه میشد پرسید: چی شده عزیزم که این موقع شب اینجا نشستی؟!
شوهرش نگاهش را از دیوار برداشت و گفت:
یه توپ دارم قلقلیه :
از آنجا که همهی توپها قلقلی هستند؛ این مصرع نشان حماقت شاعر است. یا
بیانگر این موضوع است که شاعر توپهای مثلثی و مربعی و لوزی هم داشته
ولی حالا فقط میخواهد در مورد آن توپش که قلقلی است، صحبت کند. در هر
صورت میتوان این فرضیه را هم در نظر گرفت که شاعر میخواسته در لفافه و
با استفاده از آرایههای ادبی نظیر تشبیه و استعاره، به گردی زمین که
مرحوم گالیور (!) آن را به اثبات رساند، تاکید کند.