سه شنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۲، ۰۴:۴۳ ب.ظ
یا ابا صالح المهدی ادرکنی
حالا روزجمعه ها بی تو من
منتظرم
توی بهت لحظه ها از تو من بی خبرم
کی میشه آقا بیایی که دلم غمگین شده
توی حسرت نگات بغض من سنگین شده
حالا روزجمعه ها بی تو من
منتظرم
توی بهت لحظه ها از تو من بی خبرم
کی میشه آقا بیایی که دلم غمگین شده
توی حسرت نگات بغض من سنگین شده
هر ساله نزدیک نیمه شعبان که می شود ایران حال و هوای دیگری دارد. کوچه محله ها آذین بندی می شوند. همه جا را ریسه می کشند. اهالی شهر، جلوی در خانه هایشان را آب و جارو می کنند. خیابانها چراغانی می شود. انگار خبری در راهست ... انگار همه انتظار دوستی را می کشند که عشقی دیرینه را در قلب ها دارد ...