قانون

قانون تو تنهایی من است و تنهایی من قانون عشق

عشق ارمغان دلدادگیست و این سرنوشت سادگیست

چه قانون عجیبی! چه ارمغان نجیبی و چه سرنوشت تلخ و غریبی!

این قاعده ی بازی است....

باز دل آسمان گرفته....

باز دل آسمان گرفته....

بغضش را با تمام وجود حس میکنم

از ان بغضهاست که اگر بشکند ویران می کند

خوش به حال اسمان که گهگاه بغض دارد و گهگاه ویران میکند

اسمان نمی داند که دل من تا ابد بغضی دارد که یارای شکستن ندارد

خدایا کمکم کن برای یه شروع تازه

به سلامت

مگر خودت نگفتی خداحافظ؟

پس چرا وقتی گفتم"به سلامت" نگاهت تلخ شد؟

برو به سلامت

عشق

عشق چیست؟

مادر گفت عشق یعنی فرزند.

پدر گفت عشق یعنی همسر.

دخترک گفت عشق یعنی عروسک.

معلم گفت عشق یعنی بچه ها.

خسرو گفت عشق یعنی شیرین.

شیرین گفت عشق یعنی خسرو.

نگرانت نیستم...

نگرانت نیستم...

شادی های دنیاکنارت هستند

مزاحمت نمی شوم.....

درد بدی است

درد بدی است….

باید با همه خوشرفتاری کنم…

بخندم اما از روی تظاهر…..

تظاهر به خوشحالی کنم….

عاشق

خدای عاشقانِ خسته، دل شکسته!

تو می‌دانی

چقدر سخت است ساده بودن

و ساده ماندن

در دنیای آدمک‌ها، نقش‌ها، نقاب‌ها، ادعاها

و چه جرم بزرگیست سادگی‌!

یادت باشد

یادت باشد

دلت که شکست ، سرت را بگیری بالا

تلافی نکن ، فریاد نزن ، شرمگین نباش...

حواست باشد ؛

شاید...

شاید...

تمام زندگی این است...

که آهی روی سینه سنگین است!