آشــــــنای غریـــــب

اینجا همه چی در همه

آشــــــنای غریـــــب

اینجا همه چی در همه

پیام های کوتاه
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

۵۲ مطلب در فروردين ۱۳۹۲ ثبت شده است

دوشنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۲، ۰۷:۴۶ ب.ظ

چه بگوییم و چه نگوییم؟





بگوییم :  از اینکه وقت خود را در اختیار  من گذاشتید متشکرم.
نگوییم : ببخشید که مزاحمتان شدم.

 

بگوییم : در فرصت مناسب کنار شما خواهم بود.
نگوییم : گرفتارم.

 

بگوییم : راست می‌گی؟ راستی؟
نگوییم : دروغ نگو.

 

بگوییم :  خدا  سلامتی بده.
نگوییم :  خدا بد نده.

 

بگوییم : هدیه برای شما.
نگوییم :  قابل ندارد.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۲ ، ۱۹:۴۶
جمعه, ۹ فروردين ۱۳۹۲، ۰۲:۱۹ ب.ظ

جملات زیبا


 زنده بودن حرکتی افقی است از گهواره تا گور
و زندگی کردن حرکتی عمودی است از زمین تا آسمان
.
.
.
برای دوست داشتن وقت لازم است، 
اما برای نفرت
گاهی فقط یک حادثه یا یک ثانیه کافی است.
.
.
.
گاه در زندگی، موقعیت هایی پیش میآید که انسان
باید تاوان دعاهای مستجاب شده خود را بپــردازد.
.
.
.
به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد
اما هر وقت تنم به جماعت نادان خورد گفتند: "مگه کوری؟"
.
۱۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۲ ، ۱۴:۱۹
جمعه, ۹ فروردين ۱۳۹۲، ۰۱:۲۲ ب.ظ

داستان ساختمان یک زندگی

یک نجار پیر برای بازنشستگی اماده می شد، و او در باره طرح خود برای ترک کار و گذراندن زمان فراغت بیشتر با همسرش با رئیسش صحبت کرد. او چک دریافت حقوق خود را از دست می داد، ولی به بازنشستگی هم احتیاج داشت. آنها می توانستند با این مشکل کنار بیایند.

صاحب کار برای از دست دادن چنین کارگر خوبی بسیار متاسف شد و از نجار خواست تا فقط یک خانه دیگر به سلیقه خود بسازد.

نجار موافقت کرد، اما کاملا مشخص بود که قلب او با کارش نبود. او تمام مهارت خود را در این کار بکار نبست و از وسایل نامرغوب استفاده کرد. این موضوع برای پایان دادن به یک دوره زندگی شغلی بسیار تاسف آور  بود.


وقتی نجار کار خود را تمام کرد، صاحب کار برای بازرسی خانه آمد. او کلید درب جلوئی را به نجار داد و گفت: این خانه توست، این خانه هدیه من به توست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۲ ، ۱۳:۲۲
جمعه, ۹ فروردين ۱۳۹۲، ۰۱:۰۲ ب.ظ

پند لقمان به پسرش


روزی لقمان به پسرش گفت : امروز به تو 3 پند می دهم که کامروا شوی.


اول این که سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری.

دوم این که در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی.

سوم این که در بهترین کاخ ها و خانه های جهان زندگی کنی.


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۲ ، ۱۳:۰۲
جمعه, ۹ فروردين ۱۳۹۲، ۱۲:۴۹ ب.ظ

داستان دیوانگی و عشق

زمان های قدیم٬ وقتی هنوز راه بشر به زمین باز نشده بود. فضیلت ها و تباهی ها دور هم جمع شده بودند.

ذکاوت گفت بیایید بازی کنیم. مثل قایم باشک!

دیوانگی فریاد زد: آره قبوله من چشم می زارم!

چون کسی نمی خواست دنبال دیوانگی بگردد٬‌ همه قبول کردند.

دیوانگی چشم هایش را بست و شروع به شمردن کرد: یک٬ ... دو٬ ... سه٬ ... !

همه به دنبال جایی بودند که قایم بشوند.

نظافت خودش را به شاخ ماه آویزان کرد.

خیانت خودش را داخل انبوهی از زباله ها مخفی کرد.

اصالت به میان ابر ها رفت.

هوس به مرکز زمین راه افتاد.

دروغ که می گفت به اعماق کویر خواهد رفت٬ به اعماق دریا رفت.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۲ ، ۱۲:۴۹
پنجشنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۲، ۰۴:۰۰ ب.ظ

اس ام اس جدید به سلامتی

  ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﺮﭼﯽ ﺑُﺮ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﺱ ﻣﻮﻧﺪﻥ …

◊اس ام اس به سلامتی◊

   به سلامتی سیگارم که بهم یاد داد عاقبت سوختن واسه یه نفر ، زیر پا له شدنه !

◊اس ام اس به سلامتی◊

    به سلامتی همه رفقایی که نه دنیا عوضشون میکنه نه من با دنیا عوضشون می کنم !

◊اس ام اس به سلامتی

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۲ ، ۱۶:۰۰
پنجشنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۲، ۰۳:۵۳ ب.ظ

طنز ترین دزدان سال 91


در این مجموعه با بدشانس ترین و عجیب ترین دزدی های پیش آمده در سال 91 آشنا خواهید شد. البته قصد ما فقط این نیست ! همیشه مواظب اموال خود باشید چون شاید شما خوش شانس نباشید که با دزدان پت و متی روبرو شوید ...
 
درهای ضد سرقت

بسیاری از دزدان مهم‌ترین مرحله اجرای نقشه‌هایشان را پیدا کردن راه ورود به خانه مورد نظرشان می‌دانند حال آنکه هیچ فکری برای خروج از انجا در سر ندارند و با خودشان می‌گویند درنهایت می شود از همان راهی که وارد شد، برگشت. اما همیشه هم اینگونه نیست و نمی‌توان از راهی که وارد شد برگشت. آنجاست که همه معادلات به هم می خورد و حتی ممکن است یک دزد در خانه صاحبخانه محبوس شود. ماجرای سارقی که ۴ روز تمام در خانه ای با درهای ضدسرقت گرفتار شده و مجبور شد برای فرار از گرسنگی تخم‌مرغ و سیب زمینی خام بخورد هم از این دست پرونده‌هاست.

این سارق جوان از طریق کانال کولر وارد آپارتمانی در طبقه هفتم یک برج در تهران شد و دیگر نتوانست از آن خارج شود.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۲ ، ۱۵:۵۳
چهارشنبه, ۷ فروردين ۱۳۹۲، ۰۹:۲۰ ب.ظ

غزلِ خدا ...

چه شبی است !

چه لحظه‌های سبک ، مهربان و لطیفی ،

گویی در زیر بارانِ نرم فرشتگان نشسته‌ام ....

می‌بارد و می‌بارد و هر لحظه بیش‌تر نیرو می‌گیرد !
۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۹۲ ، ۲۱:۲۰
چهارشنبه, ۷ فروردين ۱۳۹۲، ۰۹:۰۲ ب.ظ

فرق عشق و ازدواج ...

شاگردی از استادش پرسید: عشق چست ؟

استاد در جواب گفت: به گندم زار برو و پر خوشه ترین شاخه را بیاور اما در هنگام عبور از گندم زار، به یاد

داشته باش که نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی...

شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت.

استاد پرسید: چه آوردی ؟

با حسرت جواب داد:هیچ! هر چه جلو میرفتم، خوشه های پر پشت تر میدیدم و به

امید پیداکردن پرپشت ترین، تا انتهای گندم زار رفتم.

استاد گفت: عشق یعنی همین...!

شاگرد پرسید: پس ازدواج چیست ؟

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۹۲ ، ۲۱:۰۲
چهارشنبه, ۷ فروردين ۱۳۹۲، ۰۸:۵۳ ب.ظ

بی تو تنها...

غـروبـا میون هــفته بر سـر قـبر یه عاشـق

    یـه جوون مـیاد مـیزاره گـلای سـرخ شـقایـق

        بی صـدا میشکنه بغضش روی سـنـگ قبـر دلدار

             اشک میریزه از دو چـشـمش مثل بارون وقت دیدار

                  زیر لب با گـریه مـیگه : مـهـربونم بی وفایـی

            رفتی و نیـسـتی بدونی چـه جـگر سـوزه جـدایی

        آخه من تو رو می خواستم اون نجـیـب خوب و پاک

   اون صـدای مهـربون ، نه سـکــوت ســرد خــاک

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۹۲ ، ۲۰:۵۳