آشــــــنای غریـــــب

اینجا همه چی در همه

آشــــــنای غریـــــب

اینجا همه چی در همه

پیام های کوتاه
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه
شنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۲، ۰۸:۱۱ ب.ظ

عاشقانه


میترسم از تعبیرشان ، برگرد...

نمیخواهم تعبیر شوند خواب هایی که در نبودت

مرا عذاب میدهند........



گذشتم از داستان این عشق

همانگونه که به سادگی  همانند رهگذری

از کنارم گذشتی......


" فعل" ها نیز دیگر با من "صادق " نیستند

رفته ای از " کنارم " ولی می مانی  در" خیالم".....




نظرات (۷)

سلام.وب خوبی داری ب منم سربزن
وا چی میگید شما؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ:
چی گفتم ؟
اولا منظورم از بنده خدا وب بنده خدا نبود بنده خدایی بود که همه تو حرفاشون از سر ترحم میگن
دوما 27/6/67
سوما چه فرقی میکنه چن سالمه؟
پاسخ:
هیچی فقط میخواستم بدونم چقدر اختلاف سنی داریم
از من دو سال بزرگتری
آقا از صبح مشغول توبه ایم
دیرو از راه رسیدم دیدم گوشی دست مادره هست و داره با گریه نفرین میکنه که از این پسره آدم در نمیاد خدا به زمین گرم بزندش با این کاراش شرو کرد به شمردن که فلان کرده و بیثار کرده و ازین حرفا
آقا منم از همه جا بیخبر گفتم خوب پسر این خونه که منم ولی کی اینکارارو کردم که خودم بیخبرم
خلاصه گفتم دم ننم گرم که منو یه همچین آدمی میشناسه
خوب یکی نیس بگه آدم حسابی زبونو دادن واسه حرف زدن یه کلام بپرس ببین چی به چیه کی به کیه
امروز قبل از ظهر شنیدم بازم با همون سوز و آه همون حرفا رو زد آخرش گفت خدارو صد هزاربار شکر که پسر من اینجوری نشده تازه فهمیدم ای دل غافل چه سوئ تفاهمی پیش اومده رفتم تو اتاق چشم مادرم که به من افتاد اومد با من درد دل کرد با همون سوز و آه بعدشم کلی قربون صدقم رفت که خدا روشکر که تو اونجوری نیستی و ازین حرفا
تازه فهمیدم حرفای دیروزی درباره بچه محله نه من
الان دچار خود شیفتگی شدم از بس ازم تعریف کرده
خدا از سر تقصیر همه ما بگذره
من چش سفید نه گذاشتم نه ورداشتم گفتم فکر کردم پش سر من داری این حرفارو میزنی
طفلکی بغلم کرد حالا نبوس کی ببوس آخرشم یه چیزی گفت که شرمنده شدم اساسی
گفت یعنی مامانتو اینجوری میشناسی
آقا یه کلام ختم کلام
هیچگاه به خانواده خود شک نکنید اونا به شما اعتماد دارن اگه غیر از این بود شک نکنید که سوئ تفاهمه
والسلام
پاسخ:
دیگه داری پسر خوبی میشی !!!!!!!!!!!
این بنده خدا هم مثل منه
همین مهسا رو میگم
اون معشوق قبلیه که گفتم کلا منتفی کردم رفت اون واسه چند ساله پیش بود
ولی الان دلم تنگه واسه کسی که فکر کنم حتی یادش نمیفته که یه روزی یه جایی یه کسیو با این نام و نشون میشناخته
الان تنها کسی که منو میبینه و واقعا دوسم داره همینجوری که هستم خداست کاش یه شماره یی داشت میتونستم بهش زنگ بزنم باهاش درد دل کنم
خیلی دلم گرفته دارم دق میکنم از غصه همه دلخوشیم به اینه که خدا معجزه کنه واسم دعاهای شب قدرمو اجابت کنه
آخ که ایکاش میتونستم سرمو بزارم رو پاهای خدا های های اشک بریزمو واسش درد دل کنم
خیلی دلم شکسته ولی غرورم اجازه نمیده راحت اشک بریزم یا از ته دل داد بزنم خودمو خالی کنم
خدایا به حق این ماه عزیز قسمت میدم اول دعاهای شب قدرمو به اجابت برسون بعدش هیچ کسو هیچوقت توهیچ جای دنیا به روز من نذار که مادرش بهش تهمت بزنه
ای خدا خودت میدونی چقد محتاج کمکتم جان امام حسین که خودت منو روونه حرمش کردی دست رد به سینم نزن
پاسخ:
اولا بنده خدا با مهسا فرق داره و یکی نیستند
دوما الهی آمین برای دعاهات
راستی چند سالته ؟
بعضی آدمها بوی خوب دارند !
 حتی وقتی دورند
 دلت که براشون تنگ میشه
 بوی خوبشون تو ذهنت میپیچه
 و اونقدر دلت هواشونو میکنه
 که دوست داری محکم بغلشون کنی
حماقت یعنی من
 چه ساده لوحانه “پایه” شده بودم ...
 برای خیالت
 که “تخت” شود

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی