پنجشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۱، ۰۲:۳۳ ب.ظ
فقر
میخواهم بگویم ؛
فقر همه جا سر میکشد ...
فقر ، گرسنگی نیست ؛ عریانی هم نیست!
فقر ، چیزی را " نداشتن " است ، ولی ، آن چیز پول نیست ... طلا و غذا نیست...!
فقر ، همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفتهء یک کتابفروشی می نشیند ...
فقر ، تیغه های برنده ماشین بازیافت است که روزنامه های برگشتی را خرد میکند ...
فقر ، کتیبهء سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند ...!!
فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود ...!!
فقر ، همه جا سر میکشد ؛
فقر ، شب را " بی غذا " سر کردن نیست ؛
فقر ، روز را " بی اندیشه" سر کردن است...!
" دکتر علی شریعتی "
به نظرم این یکی قشنگ تر شده!
موفق باشید.