چهارشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۲، ۰۳:۴۴ ب.ظ
روزی که تو باشی و بخواهی برایت حرف بزنم!
این روزها که هنوز نیستـنت را به هوای دوباره داشتنت
ثانیه شماری میکنم ...
ساکتم .. حرف نمیزنم.
نه که چیزی برای گفتن نباشد . .
. نه!
این روزها که هنوز نیستـنت را به هوای دوباره داشتنت
ثانیه شماری میکنم ...
ساکتم .. حرف نمیزنم.
نه که چیزی برای گفتن نباشد . .
. نه!
تورا دختر خانوم مینامند .
مضمونی که جذابیتش نفسگیر است…
دنیای دخترانه تو نه با شمع و عروسک معنا پیدا میکند
غـروبـا میون هــفته بر سـر قـبر یه عاشـق
یـه جوون مـیاد مـیزاره گـلای سـرخ شـقایـق
بی صـدا میشکنه بغضش روی سـنـگ قبـر دلدار
اشک میریزه از دو چـشـمش مثل بارون وقت دیدار
زیر لب با گـریه مـیگه : مـهـربونم بی وفایـی
رفتی و نیـسـتی بدونی چـه جـگر سـوزه جـدایی
آخه من تو رو می خواستم اون نجـیـب خوب و پاک
اون صـدای مهـربون ، نه سـکــوت ســرد خــاک