دلم پیاده روی میخواهد

در این هیاهــــــــــــــــوی خلق

که پُتک بر آرامش ات میزنــــــــــــــــد

دلــــــــــــم پیاده رویی میخواهد , بارانـــــــــــــــــی!

دستــــــــــ خودم را بگیـــــــــــــــرم

دلتنگم

دل تنگــــــــــــــــــــم!
دلتنگِــــــــــ خیلی چیزهــــــــــــــــــــا
دلتنگـــــــــــــــ این همه دلتنگی هــا
چیزهایی که بر من گذشت و هرگز باز نخواهد گشتــــ !
دلتنگـــــــــــــــــــم . . .
دلتنگ نیمه شبهــــــــــــــــــــــای دلتنگی
دلتنگـــــــــــ این همه نبودنهـــــــــــــا

دختر

مـטּ בُפֿـتـــــــــــــــــر هـستـم و تـو مـَرد !

امـــآ ...

نـگرآטּ نبـآش بـہ ڪســے نـخوآهـَمـ گـفـت ڪہ

در پس ِ مـشڪلآت و درد هـآیـے ڪہ

تـو بـرآیـمـ سـآخـتـے و تحمـل ڪردمـ ...

امروز بعد از مدت ها "خندیدم"

امروز بعد از مدت ها  "خندیدم"

عکاس گفت که باید به  اجبار هم که شده بخندم

اینبار به سادگی و حماقت خودم خندیدم

عاشقانه

میترسم از تعبیرشان ، برگرد...

نمیخواهم تعبیر شوند خواب هایی که در نبودت

مرا عذاب میدهند........

نوشته هایم امروزی شده اند

نوشته هایم امروزی شده اند

دیگر نه شاعرانه غزل می سرایم

 نه عاشقانه منتظر خواهم ماند

تنهــایـم

تنهــایـم …

اما دلتنگ آغــوشی نیستــم. . .

خستــه ام …

عیب نداره

عیب نداره ...

عیب نداره که " تنهایی "...

عیب نداره که شبا بدون " شب بخیر " می خوابی ...

عیب نداره که جمله ی "دوستت دارم " رو نمیشنوی ...

عیب نداره که دلش دیگه برات " تنگ " نمیشه ...

من زن هستم

من زن هستم.
می‌گویند مرا آفریدند از استخوان دنده‌ی چپ مردی به نام آدم، و حوایم نامیدند؛ “یعنی زندگی” تا در کنار آدم “یعنی انسان” همراه و هم صدا باشم.
می‌گویند: میوه‌ی سیب را من خوردم، شاید هم گندم را، و مرا به نزول انسان از بهشت محکوم می‌نمایند. بعد از خوردن گندم و یا شاید سیب چشمان‌شان باز گردید، مرا  دیدند، مرا در برگ‌ها پیچیدند، مرا پیچیدند در برگ‌ها تا شاید راه نجاتی را از معصیتم پیدا کنند.
نسل انسان زاده‌ی من است من “حوا”  فریب خوردۀ شیطان.
و می‌گویند که درد و زجر انسان هم زاده‌ی من است، زاده‌ی حوا؛ که آنان را از عرش عالی به دهر خاکی فرو افکند. شاید گناه من باشد، شاید هم از فرشته‌ای از نسل آتش که صداقت و سادگی مرا به بازی گرفت و فریبم داد، مثل همه که فریبم می دهند. اقرار می کنم دلی پاک، معصومیتی از تبار فرشتگان و باوری ساده‌تر و صاف‌تر از آب‌های شفاف جوشنده‌ی یک چشمه دارم.

غرور

دیدین وقتی با عشقتون قهر می کنین

جه زود دلتون واسه بغل کردنش تنگ میشه؟