میدانی درد چیست ؟
میدانی درد چیست ؟
نگاهت که رفت . . .
نه !!!
شاید شانه ای که دیگر وجود ندارد …
نه!!!!
دل شکسته ام …
نه!!!
میدانی درد چیست ؟
نگاهت که رفت . . .
نه !!!
شاید شانه ای که دیگر وجود ندارد …
نه!!!!
دل شکسته ام …
نه!!!
درد بدی است….
باید با همه خوشرفتاری کنم…
بخندم اما از روی تظاهر…..
تظاهر به خوشحالی کنم….
خودت باش !
خودِ خودت...
همانی که هرشب دور از همه...
دور از هیاهو...
دور از ازدحام نقابها...
وقتی که تنهای تنهایی...
بهتره بگم :
مرد یعنی باید ! زن یعنی شاید !
مرد یعنی بودن ! زن یعنی فنا !.
مرد یعنی دیدن ! زن یعنی چشم فروبستن !
مرد یعنی دم ! زن یعنی از پس هر دم ، شود هی بازدم !
مرد یعنی پیمودن ! زن یعنی صبوری !
روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا
کردن خاک های پایین کوه بود. از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل می شوی؟
مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید و
من به عشق وصال او می خواهم این کوه را جابجا کنم.