اگر رستـم و سـهراب در زمان ما می زیستنـد ...
چنین گفت رستم به سهــراب یل
که من آبـــرو دارم انــــدر محـــل
مکن تیز و نازک، دو ابـروی خود
دگر سیخ سیـخی مکن مـوی خود
.
شدی در شب امتــــــحان گرمِ چت
برو گــمشو ای خــاک بر آن سـرت
اس ام اس فرستادنت بس نبـــود
که ایمـیل و چت هم به ما رو نمـود
رهـا کن تو این دختِ افراسیــــــاب
که مامش ترا می نمـــاید کبــــاب
اگر سر به سر تن به کشتن دهیـــم
دریغــا پسر، دستِ دشـمن دهیـــم
چوشوهر در این مملکت کیمـیاست
زتورانیان زن گرفتــن خطـــاست
خودت را مکن ضــــایع از بهــر او
به دَرست بـــپرداز و دانش بجــو
در این هشت ترم، ای یلِ با کـلاس
فقـط هشت واحد نمـودی تو پاس
توکزدرس ودانش، گریزان بـُدی
چرا رشــته ات را پزشـکی زدی
من ازگـــــــــور بابام، پول آورم
که هــرترم، شهـریه ات را دهـم
من از پهلــــوانانِ پیــشم پـــسر
ندارم بجــز گرز و تیـــغ و ســپر
چو امروزیان، وضع من توپ نیست
بُوُد دخل من هفـده و خرج بیست
به قبـض موبایلت نگـه کرده ای
پــدر جــــد من را در آورده ای
مسافر برم، بنـده با رخش خویش
تو پول مرا می دهی پای دیـــش
مقصّر در این راه، تهیمیــنه بود
که دور از من اینگونه لوست نمود
چنیـن گفت سهـراب، ایـــول پـدر
بُوَد گفـــته هایت چو شهـد وشکر
ولـی درس و مشق مرا بی خیـال
مزن بر دل و جان من ضــد حال
اگرگرمِ چت یا اس ام اس شویــم
از آن به که یک وقت دپرس شــویم
پس راسته آب میجوره چاله شو پیدا میکنه
پس بگو چرا از وبت خوشم اومد حرفاش به دلم نشست
از یه درد سرچشمه گرفته
من که از هر وبی که فقط عاشقونه مینویسه حالم بهم میخوره
بزار واست بگم چی شد
یه روز اونیکه میدونستم دوسم داره پیغام داد واسش خواستگار پیدا شده
منم سینه رو چاک کردم گفتم قبول نکن تا من بیام طفلی تو روی نه نه آقاش واییساد
گذشت تا اینکه دو سال بعد بازم پیغام داد واسم خواستگار پیدا شده اینبار قضیه فرق میکرد معتاد نت شده بودم هر روز پستاشو میخوندم یکی ازین وبای خنده دار نوشته بود دخترا واسه بازار گرمی یا واسه اینکه پسرا رو خر کنن که زودتر برن خواستگاریشون ازین حرفا زیاد میزنن
منم باور کردم که داره دروغ میگه!
بی محلی کردم گفتم اگه منو بخواد منتظرم میمونه
یکی نبود بگه آخه بیشعور اون تو رو میخواد نه نه آقاش که تو رو نمیخوان منتظرت بمونن با پشت دست میزنن تو دهنش مجبورش میکنن شوهر کنه
خو احمق تو بالاخره میخوای زن بگیری یا نه؟ خوب خبرت برو خواستگاریش فوقش بگو نه نه آقای عشقم ما حال میکنیم دو سال عقد بمونیم اونام یا قبول میکردن یا نه
اقلا الان کارت به اگه و مگه نمیکشید
هعییییی چی بگم تف سر بالاست خودمو گذاشتم طاقچه بالا فک کردم خبریه
الان میبینم من ضرر کردم
پسر خوب پیدا میشه دختر خوب نیست
حالا موندم چه غلطی بکنم روزی صد بار میگم میمردی بری یبارم تو جلو خونوادت درآی بگی باباجون من زن میخوام
باباجون نترس دو سال عقد میمونیم کار میکنم کمی جمع و جور میکنیم با کمک دو طرف میریم زیر یه سقف دختره ام قول داده طلا ملا نخواد عروسی نخواد ماه عسل نخواد فقط پسر شمارو میخواد
چه فایده آب رفته به جوی برنمیگرده
حالا فهمیدم اون وبه دروغ نوشته بوده واسه دختر خوب همیشه خواهون هست اون دخترای لشن که الکی میگن خواستگار دارن
گذشته ولی کاش میشد زمانو به عقب برگردوند اون طفلی دوسال به پام نشست من بیشور یه قدم واسش در اصل واسه خودم ورنداشتم.
تو چی؟ مثل من دست دست کردی؟
خدا صبرت بده