آشــــــنای غریـــــب

اینجا همه چی در همه

آشــــــنای غریـــــب

اینجا همه چی در همه

پیام های کوتاه
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

۶۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «متن کوتاه عاشقانه» ثبت شده است

يكشنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۲، ۰۸:۵۷ ب.ظ

میدانی درد چیست ؟


میدانی درد چیست ؟

نگاهت که رفت  . . .

نه !!!

شاید شانه ای که دیگر وجود ندارد …

نه!!!!

دل شکسته ام …

نه!!!

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۲ ، ۲۰:۵۷
جمعه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۲، ۰۲:۱۰ ب.ظ

درد بدی است


درد بدی است….

باید با همه خوشرفتاری کنم…

بخندم اما از روی تظاهر…..

تظاهر به خوشحالی کنم….

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۲ ، ۱۴:۱۰
پنجشنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۵۲ ب.ظ

شاید...


شاید...

تمام زندگی این است...

که آهی روی سینه سنگین است!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۲ ، ۲۲:۵۲
پنجشنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۴۸ ب.ظ

خودت باش !



خودت باش !

خودِ خودت...

همانی که هرشب دور از همه...

دور از هیاهو...

دور از ازدحام نقابها...

وقتی که تنهای تنهایی...


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۲ ، ۲۲:۴۸
جمعه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۱۵ ب.ظ

زندگی



زندگی چون گل سرخ است


پر از عطر....پر از خار....پر از برگ لطیف....


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۲ ، ۲۲:۱۵
جمعه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۲، ۱۰:۵۴ ق.ظ

کمی دروغ بگو پینیکیو......



کمی دروغ بگو پینیکیو......


دروغ های تو قابل تحمل ترند....


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۲ ، ۱۰:۵۴
جمعه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۲، ۱۰:۴۰ ق.ظ

جسارات میخواهد...


جسارت میخواهد...

نزدیک شدن به افکار دختری که

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۲ ، ۱۰:۴۰
پنجشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۲، ۰۵:۱۷ ب.ظ

زن یعنی یک کلمه


بهتره بگم :

  مرد یعنی باید ! زن یعنی شاید !

  مرد یعنی بودن ! زن یعنی فنا !.

  مرد یعنی دیدن ! زن یعنی چشم فروبستن !

  مرد یعنی دم ! زن یعنی از پس هر دم ، شود هی بازدم !

  مرد یعنی پیمودن ! زن یعنی صبوری !

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۲ ، ۱۷:۱۷
جمعه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۲، ۰۱:۴۱ ب.ظ

خدا در جمله ی " عجب شانسی آوردم"است !!


هنوز به دیدار خدا می روند ...


 خدایی که در یک مکعب سنگی خود را حبس کرده !!

خدا همین جاست ، نیازی به سفر نیست !
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۲ ، ۱۳:۴۱
پنجشنبه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۲، ۱۱:۳۲ ق.ظ

مورچه ی عاشق(داستانک)


روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاک های پایین کوه بود. از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل می شوی؟ مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید و من به عشق وصال او می خواهم این کوه را جابجا کنم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۲ ، ۱۱:۳۲